- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
تویی که جود و عطا بر امامها داری چقدر لطف و سخاوت برای ما داری؟! جـواد فـاطمه ارث از کـریم او بردی غـریب خانه شدن را ز مجـتبی داری اگر که زهر زمینت زده است، میدانم به سینه مثل حسن داغ کوچه را داری شرار زهر لبت را چـقـدر خشکـانده! به حجره روضۀ عطشان کربلا داری سـلام ای تن بیسـر، سـر بـدون بـدن چرا گوشۀ دیـر و به نیـزه جا داری؟ تو روی نیزه حواست به عمهها بوده تو سایـه بر سـر بـی سایـبان ما داری
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
وقتش رسیده است که عرض ادب کنیم وقـتـش رسیده حال بکـایی طلب کنیم وقت عزا و گریه و اندوه و ماتم است امـشب عـزای اشـرف اولاد آدم است شور قـیامت است که گـویا به پا شده زیرا عـزای حضرت ابن الرضا شده او که برای عـالـم و آدم طـبـیب بـود حتی میان خـانۀ خود هـم غـریب بود خواهر نداشت تا برسد پیش پیکـرش مـادر نبود تا که کـند گـریه در برش از درد زهـر کل تـنـش تـیر میکشید خونابه از لبش به کف حجره میچکید در لحظههای آخر خود بی شکیب بود او غصهدار روضۀ شیب الخضیب بود با اینکه تشنه بود ولی نیزهای نخورد در بـام خانه پـیرهـنـش را کسی نبرد شکر خـدا که دخـتر او را کـسی نزد با کعب نیـزه خواهر او را کسی نزد خیلی حـسین در ته گـودال خسته بود قاتـل به روی سیـنـۀ آقا نـشـسـته بود شمر از صدای نـالۀ زهـرا حـیا نکرد در قـتـلگاه گـیـسوی او را رهـا نکرد
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
ای که بر جودت سلیمان نبی رو میزند محضرت خیل ملک هر لحظه زانو میزند صحن و ایوان تو را جبرییل جارو میزند شمع عمرت در جوانی از چه سوسو میزند بار دیگر شعله در محصول جان افتاده است در تـبار مرتضی داغ جـوان افتاده است ذکـر مظلـومیّـتت در شهر پُـر آوازه شد در جوانی رشتۀ عمر تو بی شیرازه شد زهری آمد رخنه کرد و درد بی اندازه شد زخـمهـای کـهـنـۀ آل پـیـمـبـر تـازه شـد بـاز یا رب بی وفـاییِ زنی در اهل بیت روضههای مجتبی و زهر همسر، اهل بیت زهر گاهی چند سالی با جگر سر میکند رفته رفته مرغ روحت را کبوتر میکند گاه زهری در جگرها کار خنجر میکند قـلب ها را پاره و جان را مکـدّر میکند در دلت آقای من این زهر کار دشنه کرد مثل جدّت، لحظۀ آخر تو را لب تشنه کرد مثل جـدّت، لحـظۀ آخـر تنت بیتاب شد تشنه بودی و لبت محتاج قـدری آب شد آب هم چون کربلا در خانهات نایاب شد ذکر لبهایت"علی این تشنه را دریاب" شد وقت مردن، جرعه آبی بر جگرها خوشتر است آب خوردن اصلاً از دست پسرها خوشتر است سایه سار پیکرت، بال کبوتـرهای شهر گریهکنهای غمت، چشمان مادرهای شهر سینهزنهای شما دستان خواهرهای شهر پیکـر تو دفـن شد ماننـد پیکـرهای شهر کربلا امّا تنی عریان به روی خاک ماند داغ یک سینه زنی در سیـنۀ افلاک ماند
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیه السلام
مائیم و انـس و الفـت تو یا اباالجواد در جان ماست محنت تو یا اباالجواد با اذن فاطمه به دل ما رسیده است سـرمـایـۀ مـحـبـّت تـو یا ابـاالجـواد این قـلبـهـای ما که بـنام تو میتـپـد جامی است از ولایت تو یا اباالجواد ای نـیّـت تو یـاری زوّار خـستـهات قـربـان قـصد قـربت تو یا اباالجواد بیمار لاعـلاج نداری در این مطب محـشر کـند طـبابـت تو یا اباالجواد هر شاخه گل ز گلشن بالای مرقدت داروی درد امت تـو یـا ابـاالـجـواد صحن و رواق و باب و ضریحت بهشت ما دارالشـفـاست تـربت تو یا اباالجواد باب الجواد روزی هر صبح و شام ماست کو دوری از ضیافت تو یا اباالجواد آنچه ز وصف جنّت اعلا شنـیدهایم بـالاتـر است جـنّـت تو یا اباالجـواد مـا دل بـریـدهایـم ز دولـت مـدارهـا مائیـم و صبح دولت تو یا اباالجواد هر کس که بعد مشهد تو کربلا نرفت از دست داده فرصت تو یا اباالجواد با ایـنهـمه هـنـوز غـریـبی امـام من ای جان فدای غربت تو یا اباالجواد
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
در حریم نور جای مشعل و فانوس نیست هیچ کس از لطفتان در این حرم مأیوس نیست شکرِ حق با شیر مادر مهرتان در دل نشست واقعا بیچاره هرکس با شما مأنوس نیست کـربـلا و کـاظمین و سامرا، حتی نجف هیچ جا بهرمن درمانده همچون طوس نیست دُرّ و مرجانی که از احسان به سائل میدهی در صدفهای کفِ اعماق اقیانوس نیست هرکس از، سوی تو آمد بوی جنّت میدهد بوی جنت هیچ جا چون در حرم محسوس نیست این کبوتر که به دور گنبدت در گردش است هم طراز هر پرش صدها پرِ طاووس نیست دانه دانه ذکر تسبیحم فقط شد "یا رضا" شأن ذکرت کمتر از یا نور و یا قدّوس نیست زائرانت پشت هم مرکب به مرکب آمدند این همه زائر ولی روزی من افسوس! نیست نه عبا میخـواهم و نه تیـغۀ سلـمانیات حاجتم این روزها چیزی بجز پابوس نیست
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
عـطـر نـفـست مسیـح را زنـده کـند با بوی تو گـل شکـوفد و خـنده کند چـشمم که به گـنبد تو میافـتـد، دل عــطـر صلـوات را پـراکـنـده کـنـد ********** هاشم وفائی ********** ما سـوی تو از روز الـست آمدهایم با جلـوه و جان حق پـرست آمدهایم ما را به کـرامـتی دگر مهـمـان کن امروز هـمه کاسه به دست آمـدهایم ********** هاشم وفائی ********** مــن ذرّهام و تـــو آفـــتــابــم آقـــا در آتـش شــرم خـود کــبــابــم آقــا با جـوشـشی از سـلام خـود آمـدهام لـب تـشنۀ یک جـرعـه جـوابـم آقـا ********** هاشم وفائی ********** گر عرض سلام اولین هدیۀ توست ره توشۀ آخـرت همین هدیۀ توست ای زائـر آئـیــنـۀ هــشــتـم ایـن جـا ذکر صلـوات بهتـرین هـدیۀ توست ********** هاشم وفائی ********** ما خـسته و دلشکـستهایم و مضطر چـشم همه نـوکـرانـتـان بـر این در هرچـند بهـشت را ضمـانت کـردید یک گوشۀ صحن قدس ما را خوشتر ********** محسن ناصحی ********** ما شیعۀ توأیم و بر این ادعا خوشیم در روضهها به گریه برای شما خوشیم گاهی به مشهدیم و زمانی به کربلا یکدم به یا حسین و دمی با رضا خوشیم ********** محسن ناصحی **********
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
تـسلیـمـم ای کـریـم که زنـدانیام کنید فکـری برای بیسر و سامـانیام کنید بخشش بس است، عمر من بینوا گذشت من را مـؤاخـذه به هـوسـرانیام کـنید باشد روا ز کثرت عـصیان ردم کـنید آقای من نـظر به پـشـیـمـانـیام کـنـیـد بـال مـرا تعـلّـق نـفـسم شـکـسته است از خود تهـی کـنید مـرا، فـانیام کـنید آتش زدم به بال و پرم پیـش چـشم تان تـا که تـوجـهـی به پـریـشانیام کـنـیـد من حاضرم قسم بخورم خوب میشوم ای مهـربان اگر که خـراسـانیام کنید تاریکم و به جلوۀ شمس الشموسیاش با هـر فـرازِ جـامـعـه نـورانیام کـنید تنها خـوشـم به بـابِ جـواد الائـمـهاش آن دور و بر مرا سگ دربانیام کنید گـریان شدن برای حـسین است آبـرو با سـوز و آه و زمـزمه بارانیام کنید تشنه، هزار و نهصد و پنجاه ضربه خورد یـاد عـزیـز فـاطـمـه قـربـانیام کـنـیـد من را ببخش اگر که از این غم نمردهام من را حـلال، بهر گـران جانیام کنید
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام رضا علیهالسلام
قامت سرو در آن کوچه بهم ریخته بود زهر انگار ز سر تا به قـدم ریخته بود هر قدم، زیر لبـش نالهٔ یا زهـرا داشت دردها بود که بر زانوی خَم ریخته بود گفته بود از غمِ خود پیشِ اباصلت کمی وای اگر دیدی عبا روی سرم ریخته بود با سر و صورت و زانو وسط حجره فتاد همهٔ عرش، کفِ حجـرهٔ غم ریخته بود مثل یک مار گزیده، بخودش میپیچـید یـادِ گـودال در آنجا ز قـلـم ریخـتـه بود خوب شد زودتر از مرگ، جوادش آمد دید بر جان پدر، زهـرِ ستم ریخـته بود روی زانوی پسر، جان پدر بر لب شد روی لبهای پسر نوحه و دم ریخته بود آه، این واقعه در کرب و بلا برعکس است اشکِ بابا به پسر، پیش حرم ریخته بود پـدری پـیـش پـسـر بـا ســرِ زانــو آمـد چه پسر، آه که سر تا به قدم ریخته بود إرباً إربا شده بود آن قـد و بالای رشید یک بـدن بود ولی چند رقـم ریخته بود دست خواهـر که سرِ دوش برادر افتاد دیـد احوال حسینش چه بهم ریخـته بود خوب شد آمدی ای خواهر مظلومهٔ من غـم عـالـم بخـدا روی سـرم ریخته بود
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
جامها بیتاب از رزقِ شراب و بادهاند صحنها بهر حـضور سائـلان آمـادهاند با امیـد وصـل این جنّـت تـقـلا میکنند ذرّههـایی که مـیـان راه، بـیـن جـادهانـد کوثر است آب میان صحن و پاکم میکند حوضهای این حرم الحق که فوق العادهاند مادرم میگفت: سجاده نمیخواهد حـرم سنگ های خاکیاش بالاتر از سجادهاند" چند عاشق با دو چشم خیس از راه آمدند گوشۀ باب الجـوادت از نـفـس افتادهاند عـدهای با نام زیـبای تو مـستی میکنند عدهای هم دور مرقد جامعه سر دادهاند: "یا ولـی الله ضـامن شـو گـنهـکـار آمده تا همینجا هم به لطف توست راهم دادهاند نسل در نسلت همه آقـا و اهل بخـششند نسل در نسلم همه محتاج و نوکر زادهاند" اهل ایمان شد هر آن کس که نگاهش کردهای وای بر آنها که از چـشم شما افتادهاند
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
تو آن امـام غـریـبی، تو آن امام رئـوف در این کرانه، به خورشید بی بدل معروف غزال خسته دوبیت اشک پیش پایت ریخت همین که شد به نگاهش نگاه تو معطوف به یک اشارۀ ابـرو « نَهَیْتَ عَنْ مُنکَر« به مهربانی لبخـند « اَمَرْتَ بِا لْمعروف« تو نـور را به دلـم ریـخـتـی، نفـهـمـیـدم نبود سنـخـیـتی بـین ظـرف با مظـروف وزیده عطر بهشت از شمـیـم گـیـسویت ندیده است به خود چهرۀ تو رنگ خسوف برای وصف تو تنهـا سکـوت بـاید کرد هنوز لـنگ حروفم، هـنوز لنگ حروف دو خط روایت «ابن شبیب» را خواندم که پا به پای دلم سوخت برگ برگ لهوف ورق ورق دل من پـر کـشـیـد تا گـودال که «دعبل» آمد و سر داد روضۀ مکشوف
: امتیاز
|
زبانحال امام رضا علیهالسلام قبل از شهادت
از داغِ زهـر پیکـرم آتش گرفته است گـویی تـمامِ بـستـرم آتـش گرفته است تـر مـیکـنـد لـبـانِ مـرا کـودکـم ولـی از تـشنـگی، لب ترم آتش گرفته است پا میکشم به خاک و نفس میزنم که شهر از آه آهِ آخــرم آتــش گــرفــتــه اسـت حـالا کـبوتران به غـمـم گریه میکنند از بال و پر زدن، پَرم آتش گرفته است امـشب تـمـام حـجـرۀ من کـربـلا شده یک جرعه آب،حنجرم آتش گرفته است امشب دوبـاره خـیـمۀ آتـش گرفـته را میبیـنم و سـراسرم آتـش گرفته است سرها به روی نیزه و سرنیزهها به تن یک دشت در برابرم آتش گرفته است فـریـادِ دخـتری زِ دلِ خـیـمه مـیرسد عمّه کمک که معجرم آتش گرفته است
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام زمان عج الله تعالی فرجه
ماه زمزم، قبلۀ کعبه، کجا دورت بگردم در حرم یا مروه یا کوه صفا دورت بگردم سر به قربانگه برم تا جان کنم قربانی تو روی در مشعر کنم یا در منی دورت بگردم در کنار حِجر زیر ناودان گریم ز هجرت یا که آیم در مقام و با دعا دورت بگردم از حَجَر گیرم سراغت یا که از رکن یمانی یا کـنار زادگـاه مـرتضی دورت بگردم لب بشویم از گلاب و سورۀ اقرأ بخوانم در جوار مکّه یا غار حرا دورت بگردم روی آرم در مدیـنه بر سر قـبر پـیـمـبر یا که بر گِرد مزار مجتبی دورت بگردم سوی شهر کاظمین آیم و یا پویم نجف را یا کنم چون نی نوا در نینوا دورت بگردم همچو جابر پیرهن را جامۀ احرام سازم دور قـبـر خـامس آل عـبا دورت بگردم سالها دور تو گـشتم ماه رویت را ندیـدم تا ببینم ماه رویت را کجا دورت بگردم سینه دارالزّهد و قلبم را کنم دار الولایه در حریم قدس مولایم رضا دورت بگردم ای خوش آن روزی که رو آرم به صحن عسکریّین تا که در سرداب سُرّ مَن رءا دورت بگردم میثم از خون جگر بر صفحۀ صورت نوشته عمر طی شد یوسف زهرا بیا دورت بگردم
: امتیاز
|
تقدیم به شهید مدافع حرم محسن حججی
میل عشاق همان میل خطر داشتن است زیر شمـشیر بلا سینه سپر داشتن است در نگاه حججی جلـوهای از عابس بود شرط عاشق شدن اصلا به جگر داشتن است دل شب بین بـیابـان طـلـب، گـم شـدهام راه پـیـدا شـدنم نـور قـمـر داشتن است تـازه فهـمیدهام ای چـشم خـدا پیش شما باعث دیـده شدن دیـدۀ تـر داشـتن است هرچه دادم به شما چند بـرابر برگـشت سود من در گرو حس ضرر داشتن است سر شکستن ز غمت مرحلۀ آخر هست اولش گوشهای از کار تو برداشتن است مرشدم گفت که تعـریف من از بیادبی پیش صاحب نظران نقطه نظر داشتن است
: امتیاز
|
تقدیم به شهدای مدافع حرم
خـوشا آن مـسافـر که مـنـزل ندارد کـه دل دارد و پـای در گـل نـدارد رسیدن، به عشق است آری، که گفته است؟ که عـاشـق شـدن کـار با دل نـدارد رسیدن چه نزدیک و ماندن چه دور است و این راه جز عـشق، حاصل ندارد شهـیدان همان جاده ای را گـذشـتـند کـه تــا انـتـهــا دور بــاطـل نــدارد به دریا رسیدن نصیب شهیدی است که دلـبـسـتـگـی نـزد سـاحـل نـدارد خوشا آن شهـیدی که گـمنام مانـد و ردی در مــیــان مــقــاتــل نـــدارد خوشا آن شهـیـدی که هنگـام رفـتن به دل تـرسی از خـشم قـاتـل ندارد سرش را بُریدند و در زیر لب گفت فـدای سـرت، سَـر که قـابـل نـدارد من از کربلا با توأم حضرت عشق! بـفــرمـا بـمـیــرم! نـگـو دل نــدارد بـفـرمـا بـمـیــرم، بـفـرمـا بـســوزم چه آتش چه شمـشیر، مشکـل ندارد
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
تشنه سیراب شود از نم باران، خوب است در گذرگاه سحر، زلف پریشان خوب است حالمان در حرمت خسرو خوبان، خوب است پشت درهای حرم منتظر نان، خوب است سایـۀ لـطف شما از سرمـان کـم نشود گردنم هیچ کجا جز حرمت خـم نشود نیست بودم که به دستور تو ایجاد شدم مـن اسیـرم که به دستـان تو آزاد شدم غصهها رفت ز یادم همه، دلشاد شدم بـا نگـاهـت بـه خـودم آمـدم آبـاد شـدم اثر وضعـی چـشمـان تو غـوغـا کرده قطره را در وسط صحن تو دریا کرده شاد هستم که دوباره شب میلاد شماست دست بر سينه گذاريد كه هنگام دعاست جای جای حرمت مأمن هر شاه و گداست به دلـم آمده آقا که حـریمت دل ماست دل ميان حرمت رنگ و جلا میگيرد مس جان میدهد و شمش طلا میگيرد مست و هوشیار، برای تو چه فرقی دارد خواب و بیدار، برای تو چه فرقی دارد شخص بیمار، برای تو چه فرقی دارد و گـنهکار، بـرای تو چه فـرقـی دارد هرکه آمد حرمت از کرمت خواهی داد جا به ما از کرمت در حرمت خواهی داد هرکه آید به حرم دست تهی رد نشود سایـهات کـم ز سـر آنکـه نـیـاید نشود راهی صحن و سرایت که مردد نشود دل هرکس به تو نزدیک شد اسود نشود دولت عـشـقی و در عـشق خـدایی آقا واقـعـاً درخـور مـعـنـای رضـایـی آقا کوری آمد وسط صحن تو، بینا برگشت یک زن ویلچری، روی دوتا پا برگشت شیعه شد یکنفر، از دین مسیحا برگشت مُرده در صحن گوهرشاد به دنیا برگشت من به قربان تو و معجزههای حرمت زنده کرده ست مرا فکر دم و بازدمت تو میان دل هر غـمزدهای جان هستی تو چراغ شب تاریک خراسان هستی همه چون نوکر دربار و تو سلطان هستی الگـوی رهـبری کـشور ایـران هستی از ازل در دل او لطف شما بیحد شد رهـبرم با نظـرت اهل خود مشهد شد شعر چشمان تو دیوان غـزل را آورد مــژدۀ آمــدنـت ابــر عــسـل را آورد سوی مشهد بخـدا لات محـل را آورد و خـدا حی عـلی خیر العـمـل را آورد آمـدم بــاز پـنــاهـم بـده آقـای رئــوف شده یک بار تو راهم بده آقای رئوف سالـیانیست که با اسم رضایت، بـندم به هـمـین حالت دربـنـد، رضایـتـمندم شکر حق در شب میلاد شما خُـرسندم گـوشه باب جـوادت گـرهای مـیبـنـدم مرغ باغ رضویم که بهـشـتم آنجاست مسجد و کعبه و محراب و کنشتم آنجاست آهــوانـه بـه هــوای حــرمـت آمــدهام زیـر بــاران عـجـیـب کـرمـت آمـدهام بـه امــیــد کــرم دم بـه دمـت آمـــدهام خـاک راهـم که به زیـر قـدمت آمدهام وقت آن است که با روضه منوّر گردم بـا دم یـابن شبـیـب تو مـعـطـر گـردم مطب لـطف تو را دیـدم و بیـمار شدم واقـعـاً در حـرمت بود که بـیـدار شدم دعبلت گشتم و از لطف تو هوشیار شدم من به امیـد عـطـای تو گـنـه کار شدم همهام نذر تو ای شافع عـالی درجات جهت زود رسیدن به خراسان صلوت چَه چَه چلچله و شانه بسر وصف شماست و درخشندگی شمس و قمر وصف شماست بضعة منّی پیغمبر، در صف شماست هَا عَلیٌ بَشَرٌ کَیفَ بَشَر وصف شماست همه جا وصف شما هست ولی کن محدود مادرت روز ازل شعر برای تو سرود پـسر ارشـد مـوسی! یـد مـوسی داری سـایـهای روی سـر مـردم دنـیـا داری مثل زهرا و عـلی در دل ما جا داری آن چه خوبان همه دارند تو تنها داری هیبـتت حیدری و عصمت تو زهرایی کـوری چـشـم حـسـودان، چقـدر آقایی بارها در حـرمت عـقـده گـشایی کردم تو شـدی شـاه بـرای تو گـدایـی کـردم و دم پـنـجـره فــولاد دعــایــی کــردم با دعـا در دل آقـام چـه جــایـی کـردم در حرم، حاجت من گشته روا بسم الله هر که دارد هـوس کرب و بلا بسم الله واقـعـاً ذات حسیـنی شما معـلـوم است خواهرت مثل عقیله چقدر معصوم است کربلا زینب و، قم، فاطمۀ معصومه ست زینبت بود، که عاشق شدنش محکوم است وقت آن است گریزی زنم از عشق به عشق ذکر لا یوم کیومک ز دو بانوی دمشق نام اربـاب گـذر واژۀ بین الـملـلیست مادح مجلس اصلیش خداوند جلیست حال با اینکه همه مزه لبها عسلیست نمک مجلس ما نام حسین ابنعلیست کمتر از چند دهه مانده بگوئـیم حسین تن بیرأس تو جامانده، بگوییم: حسین
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیه السلام
کـسی که دلـی مسـتِ جـانـان ندارد به جانان قسم میخورم جـان ندارد کـمالم تـویی بیتو نُقـصانِ مَحـضَم چـونـان داستـانـی که پـایـان نـدارد چه آرامشــی مـیدمی بـر وجـودم! که دریـای دل، مـیلِ طـوفـان ندارد حَـیات و مَـمات مـنی، شـک ندارم که این زنـدگی بیتـو اِمکـان ندارد بـه آبـادیِ وادیِ عــشــق ســوگــنـد جـهـانَـم بــدونِ تـو، سـامـان نـدارد مُسلـمان نـمیدانَـمـش مُـسـلـمـی را که بر عـشـق پـاک تو ایـمـان ندارد نـیـاورده شُـکـری بجـا بـنـدهای که به الطـاف بسیــارت، اِذعـان ندارد شِفاچیست غیر از مریض تو بودن؟ مـریـضت نـیـازی به درمـان ندارد خسارت به من خورد از عشق اغیار بنازم به عشـقت که خُـسران ندارد دلــم جـز تـمــنّـای وصـل مُــدامـت تـمـنّــایـی از حَـیّ سُـبــحـان نـدارد چه بهتر چه بهـتر جدا گردد از تن سـری کـه هـوای خـراســان نـدارد غلط گفته آن کس گـفته ست هرگز رَعـیّت، عـلاقــه به سُـلطـان ندارد که در کشورِ عشقِ سلطان، رعیّت پـنـاهـی به جُـز کُـنـج ایـوان نـدارد الـهـی بـه قـربان نـامت که ذکـرش کَــم از لــذّت خــتــمِ قُــرآن نــدارد ز بس سفره داری و مهمان نوازی فــقــیـرِ حــرم، غــصّـۀ نـان نـدارد شـبـیـه مـزارِ تـو در چـارفـصـلـش حــریــمـی گــدایِ فـــراوان نــدارد سـحـرهـای دلچـسبِ کـویِ تو دارد صفـایـی که صـبـحِ گـلـستان نـدارد گرفـته ست فـیروزه از خاک پایت جـلایـی کـه لـعـل بَـدَخـشـان نـدارد شـده مـحـوِ بـالایِ گُـلـدسـتـههـایـت اگـر زائـرت، چـشـم گـریان نـدارد تـو سـرچـشـمۀ نـوری و آسـتـانـت شبـی نیـست که نـور بــاران ندارد مرا کلبِ کهفِ خودت کن، که دیدم وفـایـی که سگ دارد انسـان ندارد اباصـلْت در خـانـهات یـافت شـأنی که در اوج حشمت، سلـیـمان ندارد جهان مجاز و حـقـیـقـت به جـز تو رضـایِ خــدا، کــارگــردان نـدارد سُخن یک کلام است آن هم همین است که این زنـدگی بیتـو امکـان ندارد دَمِ صحــنِ تو حال من معـنوی شد غـزل شد قـصیده سپس مثـنوی شد کـبوتـرصفت پَـر کـشیـدم به مشهـد عجب وقت خوبی رسیدم به مشهـد که در شهر قم کردهام، وعـده با تو که باشم شبی را به ذی القعده با تو صــدایِ گـدایت بـلـنـد است بـشـنـو و این آه یک مـسـتـمـنـد است بشنو نـیـازی به عـشـق مَـجـازی نــدارم من اصـلاً به جـز تو نیـازی نـدارم رفـیـقِ فـقــیـرانِ عـالــم، نـگــاهـی به سوزم به اشکم به حالم، نگـاهی به من که خـرابِ خـرابـم نـگـاهـی نگـاهـی که مـستی کـنم گـاه گـاهی بــه دامت گــرفـتــاری آزاد بــاشـم فـقـط جــلدِ صحــنِ گُـهـرشاد بـاشم أغــثـنـی! مُــرادم بـده، ای مُـــرادم که السّـاعـه، نـزدیکِ بابُ الجـوادم کمک کن که تصمیم قـاطع بگـیـرم و بـا دیـدنِ صحــن جـامع، بگـیـرم دمی را که در وصف تو گفته جامی بـخـوانـم تو را با همین لحن عامی ســلامٌ عــلـیٰ آل طـاهــا و یـاسـیـن ســلامٌ عــلـیٰ آل خـیــر الـنـبــیـیـن ســلامٌ عــلـیٰ روضـةٍ حَــلّ فـیــهـا امـامٌ یُـبـاهـی بِـهِ الــمُـلْـکُ والـدّیـن
: امتیاز
|
مدح حضرت علی بن موسی الرضا علیهالسلام
پنجره فـولاد هر دم یک گـره وا میکند نام تو در این حـرم کـار مسیـحا میکند از گذشته هر زمان تا روزگارم تیره شد دل مرا در گوشه صحـن تو پیدا میکند کاسب اهل دلی میگفت رزق خویش را صبح ها از گـوشۀ چـشمت تـمـنّا میکند
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
دلم دوباره هـواى تو را به سر دارد هــواى گـنـبـدتـان را دم سـحـر دارد دلم دوباره کـنارِ تو گـریه میخواهد که گریه بر در باب الجواد اثر دارد کـنار پنجره فـولاد تو کسى میگـفت که قبل گفتن حاجت، خودش خبر دارد مگر چه میشود آقا که زائرت باشم؟ که طـعـم آب حــرم مــزۀ دگـر دارد بیا و دست مرا از کرامـتـت پُـر کن مـرا نـگـاه شـمـا بـاز انـتـخـابـم کرد گـنـاه بودم و خـاک حـرم ثـوابم کرد نسیم صحن گوهرشاد بر رُخم خورد و جـنـون عـشق تو آقا مرا جـوابم کرد همینکه نام تو را گفتم این دلم لرزید پـیـاله بودم و نـام شـما شـرابـم کـرد به زیر پاى تو بوده سرم خدارا شکر ببـین که عشق تو آقا مرا گـلابم کرد کنار تو به خـدا میتوان خـدا را دید به احترام تو نـازم که محـترم هستى امـید مـردم ایـران، یـل کـرم هـسـتى همیشه و همه جا فـوق انـتـظارى تو همیـشه و هـمه جا سایۀ سـرم هستى اگر که صحن و سرایت نبود، میمُردیم براى مردم این خاک، مغـتـنم هستى دوباره روضه بخوان تا که جان بگیرم من تو سینه سوخـتۀ صاحب عـلم هستى قسم به کعبه که عیناً خود مطافى تو «کـبوترم نـشدم تا کـبوترت گـردم» کـبـوتـر حـرم و جـلـد مـنـزلت بـاشم کـرامـتت که به دریـا شده شـبـیـه آقا چه میشود که کمى خاک ساحلت باشم؟ نشسته چشم ترم در مسیـر نیـشابور به این امید که گردى به محملت باشم دلـم مـیـان هـمـه زائـران تو گـم شـد نـسـیـم مـاه مـحــرم وزیــده آقـاجـان دوبـاره مـوقـع گـریه رسیـده آقا جان براى غصۀ جدت چه کار باید کرد؟ بگو بمیـر برایش…به دیـده آقا جان خـدا کند بـشـود نـوکـرىِ این نـوکـر قـبـول مـادر قـامـت خـمـیـده آقا جان شـمـا براى فـرج لااقـل دعـایـى کـن که یاس حضرت زهرا تکیده آقا جان میان شعر شما حرف کـربلا شد باز زدن به سینه ز غم با من و نوا با تو دوباره شـور عـزا با من و دعا با تو نوشتن از حرم و داغ خـیمهها با من گریـز روضۀ کوچه به کـربـلا با تو نوشتن از سر و دستى که شد قلم با من زدن به سینه و خواندن ز خیمهها با تو زبان گرفتن و هق هق ز عمق دل با من نفس نفس زدن و گریه بیصدا با تو غمین ز داغ گـلـو و لـب امـامـى تو تمام غصۀ تو غصههاى عاشوراست دلیل گریۀ تو ماجـراى عـاشوراست به خاک حجـره اگر سر گـذاشتى آقا فقط براى حسین و براى عاشوراست بگو براى چه آخر به آب لب نزدى؟ یقین که علت آن تشنههاى عاشوراست مدافعان حرم را خودت دعا گو باش که این صدا به خدا هم نواى عاشوراست مرا به سمت حرم پر بده،صدایم کن
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
سنگ بی ارزش کنار تو زبرجد میشود سنگ قـبر دوستـانت نیـز مـرقـد میشود تو تـمامـیِّ صفـات خـوب را داری ولـی «رأفتت» بین صفت هایت سـرآمد میشود ذات قـدسیِّ تو هرگز قـابل ادراک نیست هرکه در ذاتت تفکـر کرد مُـرتد میشود عـالـم آل یـهـود از عـلـم تو مـغـلـوب شد پـس اسـیـر عــالــم آل مـحــمّـد مـیشـود گنبدت از بسکه جذاب است ای شمس الشموس صبح ها خورشید هم مجذوب گنبد میشود بنـدگـی را از کـبـوتـرهای جـلـد آموخـتم در حـرم عـبـد فـراری هم مقـیّـد میشود گرچه با چشمم ندیدم، با دلم حس کردهام از کـنـار زائـران تو مـلـک رد مـیشـود زائرت هـرجا رود حتی اگر حاجی شود در کـنار کعـبه هم دلتـنگ مشهد میشود زائرت هر قـدر در مشهـد بـماند، عاقـبت بـاز بـین رفـتـن و مـانـدن مُـردد میشود وقت مرگ و قبر و محشر چشم بر راه توأم تو نیایی خوب من، اوضاع من بد میشود
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
شکر خـدا که باز طبـیب آفـریـدهاند یک نـام آشـنـای غـریب آفـریـدهاند تنها فقط به خاطر فردوس مشهد است آری اگر که حکمت سیب آفریدهاند دیدم فـرشتهای به در خُـلـد می نوشت تو آمدی و شعـر ولایت قصیـده شد تو آمدی و باز به ما جان دمیده شد قـلبـم بـدون عـشق شما میشـود فـلـج
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
مـاه را در شب هجـران برسانید فـقط مـژدهای در دل طوفـان برسانـید فـقط به کویری که ندیده است به خود برگ و بری خـبـر از بـارش بـاران بـرسانـید فـقط من همان گـمشدهام، راه بلـدهـا من را بـه در خـانـه جـانـان بـرسانـیـد فــقـط همه درهای جهان را به روی ما بستند دست ما را به خـراسان برسانـید فقط گر حـرم قسمت ما نیـست سلام ما را به عـزیـز دل ایـران بـرسـانـیـد فـقـط شب عید است و خراسان چه قیامت شده است مرغ دل باز هوایی زیارت شده است چـاره آخـر ما پـنـجـره فــولاد رضــا میکـند معـجـزهها پـنجره فولاد رضا گفت تا زائر دلسوخـتهای: جان جـواد هـمـه را داد شـفـا پنجـره فـولاد رضا ملجأ خوب و بد مردم ایران اینجاست دردهـا کـرده دوا پـنجـره فـولاد رضا آی شش گوشه ندیـده نشو مـأیـوس بیا میدهـد کرب و بلا پنجره فولاد رضا به تـلافـیِّ مـسلـمان شدن سلـمـان بود که به ما داد خـدا، پنجـره فولاد رضا پشت این پنجرهها معجزه ناممکن نیست شک ندارم که تمام گرهها واشدنی ست کرده وابسته مرا حال و هوای حرمت خیر دیدم به خدا از همه جای حرمت روز و شب اهل یقین دور سرت میگردند هـمه صاحب نـفـسانـند گـدای حـرمت بهترین ثانیهها با تو رقم خواهد خورد بهـترین خاطرهها خاطرههای حرمت حـال آدم وسـط صحـن تـو جـا میآیـد به خدا مست کننده است هوای حرمت بطلب بـاز من بیسـر و پـا را سلطان شده بـدجـور دلـم تـنگ برای حـرمت حرمت تکیه گه من شده از کل وجود به ضریحت برسان دست مرا زود به زود شکـر لله که شـدم نــوکـر خـانـه زادت گـشتـه آرام هـمـیـشه دل من بـا یـادت تـو پـنـاه مـنـی و نـسـل مـن و اجـدادم من گـرفـتـار تو و نسل تو و اجـدادت به تو هر روز سلامی ندهـم میمـیرم من اگر خوب اگر بد به تو کردم عادت در میـان هـمه دلـبـاخـتگـانت مشهـور به شب معجزهها گـشته شب میـلادت مسجد و میکده دادند به هم دست به دست در دل صحـن پُـر آوازۀ گوهـرشادت جـمع شد در حـرم تو هـمه زیـبایی ها هیچ جا بیـن جهـان نیست شبـیه اینجا زائر تو به جهان رغبتش از یادش رفت زنـدگی و هـمۀ لـذتش از یـادش رفت هر که آرامش اطراف ضریحت را دید به خدا آرزوی جـنّـتش از یادش رفت سائـلی آمـده بود از تو بگـیـرد حاجت تا سلامی به تو داد حاجتش از یادش رفت درِ این خانه نداری است که قیمت دارد بُرد کرد آنکه همه ثروتش از یادش رفت هرکه شد چشم به راه تو شب اول قبر به خدا زیر لحد وحشتش از یادش رفت خیره شده چشم همه، نعمت ازین بهتر چیست ترسی از مرگ میان دل زوّارت نیست غم فـراوان شده و میکـده لازم شدهایم حضرت عشق ببخـشید مزاحم شدهایم ما به تو رو نـزده حـاجت ما را دادی سر این سفـره فـراوان مُتـنعّـم شـدهایم زندگـانی به خـدا طعـم دگر گیرد اگر بنـویـسند به دربـار تـو خـادم شـدهایـم هـمگـی در طلـب رزق محـرم امشب جلوی پنجره فـولاد تو مُحـرِم شـدهایم اربعین پیش حسین ضامن ما باش آقا غم فراوان شده و میکـده لازم شدهایم اربعـین خـانه دل ها همه نا آرام است اربعین هر که زیارت نرود ناکام است
: امتیاز
|